تحولات منطقه

شاگردانش می‌گویند اسوه اخلاق بود و در درس هم که مسائل اخلاقی را عنوان می‌کرد همه منقلب می‌شدند و اشک‌ها جاری می‌شد. گاهی چنان توفانی از احساسات برپا می‌شد که درس را به تعطیلی می‌کشید.

شیخ هاشم؛ زاهد روشنفکر / فرازهایی از زندگی مدرس بزرگ حوزه علمیه خراسان، شیخ هاشم قزوینی
زمان مطالعه: ۷ دقیقه

شیخ هاشم قزوینی را می‌توان از مؤثرترین استادان حوزه علمیه خراسان در سده اخیر دانست. کسی که با تربیت بیش از هزار شاگرد، حلقه بزرگی از شخصیت‌های فکری، سیاسی، اجتماعی و ادبی پدید آورد که وجه مشترک بسیاری از آن‌ها علاوه بر شاگردی «شیخ هاشم»، آزاداندیشی بوده است.

به مناسبت سالگرد درگذشتش، فرازهایی از زندگی این مدرس بزرگ حوزه علمیه خراسان را بازخوانی می‌کنیم.

کجای بحث بودیم؟

دوران تحصیل شیخ هاشم در اصفهان همزمان بود با قحطی بزرگ. هنگام مباحثه با استاد جلال‌الدین همایی که در آن زمان از طلاب اصفهان بوده، ناگهان حالش دگرگون می‌شود و بی‌هوش می‌افتد. جلال‌الدین همایی که می‌دانست درد گرسنگی غالب شده، در پی خوراکی و لقمه نانی می‌گردد که برایش فراهم آورد و موفق نمی‌شود. می‌گوید ناچار به بیرون از مدرسه رفتم و متحیر به دنبال چیزی بودم که سد جوع کند. اما از پس جست‌وجوی بسیار، ناگهان در گوشه خیابان چشمم به چند برگ کاهوی گل‌آلود افتاد که گویی هنوز کسی از خیل گرسنگان شهر آن را ندیده بود.

آن‌ها را در جوی شستم و خود را به دوستم رساندم که همچنان بی‌هوش افتاده بود. اندکی از آن برگ‌های کاهو در دهانش نهادم، بی‌رمق، با چشمان بسته، به زحمت به جویدن پرداخت. اما هنوز به پایان نرسیده بود که چشمانش باز شد و نشست و بی‌درنگ روی به من کرد و انگشت روی خط نهاد و گفت: «کجای بحث بودیم؟».

مباحثه از همان جا که قطع شده بود ادامه یافت، گویی هیچ واقعه‌ای در میان نبوده است. چنان مستغرق در جمال معنی و لذات حاصل از کسب معرفت بودیم که گویی در پیرامون ما هیچ اتفاقی نیفتاده است.

شاگردان شیخ

شیخ هاشم پیش از واقعه گوهرشاد و پس از سقوط رضاشاه و احیای مجدد حوزه مشهد؛ رسائل، مکاسب، کفایة الاصول و خارج اصول فقه را در مدرسه فاضل‌خان و مدرسه نواب تدریس می‌کرد و از برترین مدرسان سطوح عالی حوزه علمیه مشهد بوده است. حلقات درس مدرس قزوینی در مشهد از لحاظ کمی و کیفی بی‌نظیر بود و در دوران حضور چهل‌ ساله‌اش، شاگردان بسیاری را پرورش داده که شمارشان را تا بیش از هزار نفر برآورد کرده‌اند.

علما و دانشمندانی نظیر سیدعلی خامنه‌ای، ابوالقاسم خزعلی، حسنعلی مروارید، میرزا جوادآقا تهرانی، واعظ طبسی، واعظ‌زاده خراسانی، صالحی مازندرانی، مدیر شانه‌چی، محمدرضا حکیمی، محمدتقی شریعتی، محمدرضا شفیعی کدکنی، علی‌اصغر عابدزاده و... از جمله شخصیت‌هایی هستند که محضر او را درک کرده‌اند و هر یک منشأ آثار بزرگی در زمانه خویش بوده و هستند.

کله بدون شبهه، کدو است!

محمدرضا شفیعی کدکنی می‌گوید: علاوه بر فقه و اصول، به ما آموخت که از تنگ‌نظری‌های قرون وسطایی به ‌در آییم و در یادگیری و دانش‌اندوزی، مرزهای تعصب را بشکنیم. ذهن باز و خاطر تند و تیز او و حاضر جوابی‌اش در میان استادان عصر، بی‌مانند بود. در مباحث فقهی و اصولی مثال‌هایی از مسائل روز می‌آورد تا از کلیشه شدن ذهن طالبان علم جلوگیری کند.

مرحوم آیت‌الله خزعلی از شبهاتش و برخورد استاد می‌گفت: شب‌ها که درس استاد به پایان می‌رسید، هنگام برگشت، مسیرمان یکی بود. شبهات گاهی پیش می‌آمد و در بین راه شبهاتم را می‌گفتم. با یک دنیا حلم، شروع می‌کرد به صحبت کردن. می‌گفتم از این شبهات می‌ترسم. گفت: «نترس، کله‌ای که در او شبهه نباشد، کدو است!» می‌ایستاد کنار خیابان و جواب من را می‌داد.

دانشکده الهیات که در مشهد افتتاح شد، به شاگردانش امر کرد که در این سنگر علمی مشارکت کنند. این بود که بزرگانی نظیر مرحوم مدیر شانه‌چی عهده‌دار تدریس فقه در دانشکده شد و آثار بزرگی بر جای گذاشت. حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب درباره‌اش می‌گویند: «مرحوم آقا شیخ هاشم بسیار برای ما محبوب بود. عالمی بود بسیار سنگین، متین، خوش‌بیان، اهل معنی و زاهد و بی‌اعتنا به دنیا و در عین ‌حال بسیار روشنفکر. آن زمان که اهل علم، اهل روزنامه‌خوانی و مجله‌خوانی و این چیزها نبودند، ایشان مرتباً مجلات مختلف را می‌گرفت و در جیبش می‌گذاشت؛ طوری که کاملا دیده می‌شد».

در برابر استعمار

با آغاز برنامه‌های استعماری رضاخان، حاج شیخ هاشم قزوینی در کنار علمای بزرگ مشهد در منزل آیت‌الله سیدیونس اردبیلی گرد هم آمدند و تصمیم گرفتند در پیامی به شاه هشدار دهند این نقشه‌ها در ایران قابل اجرا نیست. آیت‌الله حاج‌آقا حسین قمی این نامه را به شاه رساند؛ نامه‌ای که امضای حاج شیخ هاشم قزوینی هم پایش دیده می‌شد و علاوه بر موضوع کشف حجاب، توجه به آموزش و پرورش و نیز تراز تجاری کشور و مشکلات اقتصادی طبقه ضعیف نیز مورد توجه قرار گرفته بود. اما حکومت در برابر خیرخواهی علما رویه دیگری در پیش گرفت. آیت‌الله قمی در شهر ری دستگیر و به عتبات تبعید شد تا این حرکت به سرکوب مردم و فاجعه گوهرشاد بینجامد. در خفقان فردای کشتار مردم در مسجد گوهرشاد، مأموران رژیم به دنبال رهبران و مؤثران در قیام مردمی بودند و علما و متنفذان مشهد از جمله آیت‌الله شیخ هاشم قزوینی را دستگیر کردند تا پس از دو ماه بازداشت و بازجویی در زندان‌های مشهد به قزوین تبعید شود. می‌گفت: «روزی که من را دستگیر کردند، به جای اینکه من بترسم، سربازی که دست من را می‌بست، از ترس می‌لرزید و گریه می‌کرد».

بازگشت دوباره به مشهد

مدرس بزرگ حوزه علمیه مشهد هفت سال به روستای زادگاهش تبعید بود، اما پس از سقوط رضاشاه با توصیه آیت‌الله میرزا مهدی اصفهانی و درخواست طلاب و فضلای مشهد، دوباره به مشهد و حوزه علمیه‌اش برگشت. حوزه علمیه‌ای که از زیر چکمه‌های استبداد رضاخانی سر برآورده بود و تلاش مضاعفی برای بازسازی و احیای مجددش را می‌طلبید. در همین بحبوحه، مکاتب فکری شرقی و غربی نیز هجوم خود را آغاز کرده بودند و او با حمایت و تقویت شاگرد برجسته‌اش مرحوم استاد محمدتقی شریعتی توانست در یکی از حساس‌ترین مقاطع تاریخ خراسان، سد محکمی در برابر غرب‌زدگی و مارکسیسم بسازد. در جریان نهضت ملی و انتخابات مجلس ملی، در کنار علمای برجسته مشهد قرار گرفت و در سال 1342 به ابتکار آیت‌الله میلانی به همراه چهره‌های برجسته روحانیت خراسان، مجمعی را با هدف هماهنگی در برابر سیاست‌های ضد دینی و ضد ملی رژیم پهلوی به وجود آوردند. او با نفوذی که در میان بدنه حوزه علمیه داشت، جریان تازه‌نفسی از طلاب جوان را آماده ورود به مبارزه با رژیم پهلوی و همراهی با نهضت اسلامی ‌کرد که ثمره‌اش تا امروز ادامه دارد. در ماجرای دستگیری و شهادت نواب‌ صفوی از معدود علمایی بود که واکنش نشان داد. رهبر معظم انقلاب در این‌ باره می‌گفتند: «مرحوم آیت‌الله قزوینی تنها روحانی‌ای بود که بر اساس همان آزادگی و بزرگ‌منشی‌اش در مقابل شهادت مرحوم نواب صفوی عکس‌العمل نشان داد و در مجلس درس از شهادت مرحوم نواب صفوی و یارانش به دسیسه دستگاه حاکم انتقاد شدید کرد و تأثر خودش را از شهادت آن‌ها ابراز داشت و گفت: مملکت ما کارش به جایی رسیده که فرزند پیغمبر را به جرم گفتن حقایق می‌کشند».

مرحوم استاد محمدرضا حکیمی می‌گوید: وقتی از مبارزه‌های مسلحانه و اقدام‌های نواب صفوی پرسیدم و نظرش را در این باره جویا شدم، دستش را به طرف عمامه‌اش برد و با اشاره به تحت‌الحنکش گفت: «با تحت‌الحنک نمی‌شود از دین دفاع کرد».

اسوه اخلاق و توفان احساسات

شاگردانش می‌گویند اسوه اخلاق بود و در درس هم که مسائل اخلاقی را عنوان می‌کرد همه منقلب می‌شدند و اشک‌ها جاری می‌شد. گاهی چنان توفانی از احساسات برپا می‌شد که درس را به تعطیلی می‌کشید.

«صبح‌های زود آن هم در زمستان‌های سرد مشهد، پیاده به راه می‌افتاد برای تدریس و در مَدرَس مدرسه نواب، روی فرش‌های حصیری مندرس، بدون وسیله گرمایشی... و در عین حال با چه علاقه و نشاطی درس می‌گفت و ادای تکلیف می‌کرد و به پرورش طلاب همت می‌گماشت. ما طلبه‌ها را خیلی دوست می‌داشت، چون ما طلبه‌ها نیز او را خیلی دوست می‌داشتیم». اگر طلبه‌ای کسالتی داشت و در درسی حاضر نمی‌شد به عیادتش می‌رفت. می‌گفت: «طوری نیست، در ایام تعطیلی می‌آیم و درس شما را می‌گویم». می‌آمد حجره فلان طلبه و درس را به او می گفت؛ با یک دنیا صفا و مهر... می‌گفت من در خانه حقی به گردن همسرم ندارم که بگویم فلان چیز را بیاور. حقی به گردن فرزندم ندارم. بستگانش می‌گفتند یک بار نشد به ما بگوید یک لیوان آب بیاور! اگر هم چیزی می‌آوردیم نیم‌خیز بلند می‌شد و می‌گرفت! همسرش می‌گفت در تمام 40سال زندگی یک ‌بار تندی نکرد و یک دفعه از ما چیزی نخواست». در زندگی‌اش به جز مایحتاج اولیه و فردی، چیزی یافت نمی‌شد. هنگام رحلت هم از مال دنیا جز خانه‌اش که به او بخشیده بودند و مقداری کتاب که تمام آن‌ها را وقف کتابخانه کرده بود، نداشت.

محمدرضا شفیعی کدکنی که افتخار شاگردی مرحوم شیخ هاشم را دارد در رثایش چنین سرود:

امروز، بامداد، هراسان بود/ گیسوی آفتاب پریشان بود

می‌خواست شمع صبح برافروزد/ دست سپیده، خسته و لرزان بود

و آن روشنای صبحدم آفاق/ مشرق نبود، چاک گریبان بود

در هر کرانی از افق مشرق/ اندوه بیکرانه نمایان بود

انبوه سایه‌گستر اندوهش/در سوگ آفتاب خراسان بود

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha